۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

به موج ها بگو کمی یواش تر بهم زنند

هیچ گونه سنخیتی این آهنگ باهم نداره و یا ایکه به قول دوستان هیچ گونه خاطراتی ندارم باهاش ...

اما نمیدونم تو یک هفته اخیر چندین ساعت و چند صد مرتبه به طور متوالی گوشش کردم ....

برا خودم الان سواله که چرا رو این آهنگ قفل کردم ....

به موج ها بگو کمی یواش تر بهم زنند
حوالی تو یک نفر دلی به دریا زده است




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اصالت

امشب فرصتی شدش که به تماشای یه اثر فاخر برم...

با موضوع : اپرای آخرین درخت فرش....

و با زینت و زیبایی تپه های از قبل معماری شده سیلک کاشان...

تو طول  نمایش هرچی فک میکنم میبینم که ذوق و هنر کارگردان مثال زدنی هستش...

قصه فرش دستبافت که قدمتی هزاران ساله در این خطه ایران زمین دارد و مکان اجرا که میراث هزاران ساله هست ...

هر دو بهم گره خورده بودند ، هم نقش و نگار فرش که با آواز اصیل ایرانی داشت توصیف میشد و هم زیبایی پستی بلندی های دشت ...

زیبایی حرکتها و زیبایی تصویرسازی ها ....

شاید اگه دوباره تا 20 اردیبهشت فرصتی دست بده حتما دوباره برم ببینم ....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خاطره با بوی نم باران

پنجره اتاق باز و صدای باریدن باران و بوی نم بارون ....

داشتم تو کتابخونم دنبال یه کتاب میگشتم ...

یه عنوان آشنا که یادمه چند سال پیش از نمایشگاه کتاب خریده بودم و تا الان هیچ وقت ، وقت نشده بود که بخونمش ....

بالاخره پیداش کردم و بازش کردم که فهرستش رو بخونم و دنبال مطلبی که میخام بخونم بگردم که یهویی چشمم به این کاغذ سبز یادداشت پر از خاطره افتاد....

همزمان که خاطره تو ذهنم مرور میشد لبخندی هم زدم ....

این کاغذ یادآور لحظاتی سخت و شیرین برام بودش....

این اولین کتابی بودش که از یه نفر هدیه گرفته بودم....

اونم هدیه از یه خانم...

جریان مال 3 سال پیش هستش....

یه عکس ازش گرفتم و برا اون دوستم فرستادم با این نوشته:

"امشب لابه لای کتابام پیداش کردم ، اولین کتابی که از یه نفر گرفته بودم و اولین ارتباطم با خارج از خودم که برقرار شده بود .....
یادش بخیر ..."

اولین ارتباط خودم با خارج از خودم بودش...

اولین ارتباط یه آدم درونگرا با خارج از محدوده خودش بود...

همون هدیه بود و اولین استارت در ارتباط با دیگران ...

( پ ن: متن اون کاغذ  در خور حال اون موقع هستش ...

پ ن : این ساعت شب این آهنگ معرکه هستش)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حال آدم که دست خودش نیست


حال آدم که دست خودش نیست
عکسی می بیند
ترانه ای می شنود
خطی می خواند
اصلن هیچی هم نشده
یکهو دلش ریش می شود …

حالا بیا وُ درستش کن
آدمِ دلگیر
منطق سرش نمی شود
برای آن ها که رفته اند
آن ها که نیستند , می گرید
دلتنگ می شود
حتی برای آنها که هنوز نیامده اند …

دل که بلرزد
دیگر هیچ چیز سرِ جای درستش نیست
این وقت ها
انگار کنار خیابانی پر تردد ایستاده ای
تا مجال عبور پیدا کنی
هم صبوری می خواهد هم آرامش
که هیچکدام نیست !
آدم تصادف می کند ,
با یک اتوبوس خاطره های مست …


شعر از شهریار بهروز

پ ن : از وبلاگ امیر تقوی برش داشتم



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بررسی ذرات ریز مولوکولی

وسط این همه کار روزانه فک نکنم هیچ ادم عاقلی دوباره بخاد سر خودش رو شلوغ تر کنه یا به اصطلاح سری که درد نمیکنه رو دستمال بهش نمیبیندن .
داستان از جایی شروع میشه که چند سال پیش پیشنهاد یه موضوعی و یه کسب و کار رو دادم با توجه به اینکه خیلی جای خالیش توی شهر (کاشان) حس میشد و نیاز اصلی همین هم سن و سالی خودم بودش ....
منظورم کسب و کار هستش ....
ینی چجوری کسب و کار رو راه اندازی کنن، قرار نبود چیزای اکادمیک و چیزای به در د نخور دانشگاهی یاد بگیرن ...
میخاستیم اون چیزایی که خودمون بلیدم و کارآفرینای معروف بلدن رو از زبان خودشون بشنوند و بتونیم همه در کنار هم یکم مفیدتر باشیم ....
جریان مال ۳ سال پیش هستش ....
من چند مرتبه ای که موضوع رو پیشنهاد دادم همیشه عزیزان همراهم ( متظور بچه های شرکت یا بهتر یگم اعضای هییت مدیره )با تفکر عمیقانه در صحنه آفرینش و نظام خلق ذرات کوانتوم و با دید و نگاهی به افق همیشه صحبت از پلن  و این مدل حرفا میزدن و با پایی بر سر پا انداخته میگفتن که باید این روی این پروژه بیشتر کار کرد و بیشتر پختش ....
ما هم برا اینکه زیادی پخته نشه و له بشه خیلی براش صحبت نمیکیردیم ....
 از قضا الان بعد ۳ سال و دستکاری شدن توسط آشپزای مختلف و با کم و زیاد کردن نمکش بازم پخته نشده  و عزیان (همونایی که بالا ذکر کردم ) دوباره با پایی روی هم انداخته میگن که پخته نشده ....
بگذریم از همه این حرفاااا ...
همیشه رمز موفقیت یه صنعت  و کسب و کار پیشتاز بودنش هس و با این حال الان بعد ۳ سال هیچ شخص و شرکتی دست به این کار نزده ....
الان بعد این همه سال دوباره قراره اون پروژه با همون داده های ۳ سال پیشش استارت بخوره و الان که فکر میکنیم و میبینیم شرایط رو همون داده ها کامل بودن و الان هم نیز هست....
موضوع از این قراره که سری نشست هایی با محوریت کسب و کار قراره هفته ای یک مرتبه راه اندازی بشه با این تفاوت که قرار نیست در سط کاشان باشه و بلکه قراره در سطح کشور باشیم ...‌
 هفته آینده ۱۹ اردیبهشت به مناسبت روز جوان اولین جلسه این سلسله نشستها هستش ...
 و یا دست تقدیر  خودمم قراره به عنوان مجری و یکی از دو نفر سخنران برنامه تو برنامه ها باشم ....
 به نظرم شاید تجربه خوبی باشه ....
از چند جهت ....
یکیش آشنایی با ادمای حدید و بیشتر کردن دایره دوستی و از یه جهت دیگه که هر ساعت اون جلسه نیاز به چند ساعت مطالعه داره که بشه موضوعات رو جمع و حورش کرد و به یه جایی رسوندش....
امیدوارم که جلسه های خوبی از اب در نمیاد . سعی میکنم همه جلسات رو اینجا اپلود کنم و تا شماها هم نظراتتون رو بگید که چجوری داره پیش میره ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰